راننده کوچولوی من
غذا خوردن بامزه
سلام وروجک مامان 6 ماهگی 4 دست و پا میری و جایی از خونه نیست که نرفته باشی. غذا خوردنشو نگاه! اولین غذایی که خوردی خودتو به این روز انداختی ...
نویسنده :
manoos
18:28
5 ماه از زمینی شدنت گدشت
شما اول 5 ماهگی سینه خیز میرفتی دل مامان واست غش میرفت . اینم یه پارک رفتن دسته جمعی آرش و عارفم بودن خیلی خوش گذشت. امروز مامان دید سرحالی تصمیم گرفت ازت عکس خوشگل بگیره ...
نویسنده :
manoos
17:11
4 ماهگی دخترم
اولین سفرمون به مشهد بود پارک ملت یادش بخیر اینجا مامان بزرگتم منظورم مامان باباحسینه هنوز از دنیا نرفته بود (روحشون شاد باشه) با عمو اکبر و مامان بزرگ و بابابزرگ و عمه رفته بودیم. ...
نویسنده :
manoos
17:05
سه ماه گذشت
آره مامان جان دیگه 3 ماه از دنیا اومدن تو گذشت ببین په کارایی یاد گرفتی اینم زبون کوچولوت اینجا هم صبح که از خواب پا شدم دیدم دستتو گذاشتی زیر سرتو خوابیدی ...
نویسنده :
manoos
16:47
ماه دوم زندگی شیدا جون
مامان قربون خندیدن بشه اینم یه عکس دیگه از اون روزا چقدر زود میگذره ...
نویسنده :
manoos
0:51
1 ماه اول زندگی
عکس دست کوچولوت که قراره باهاش کارای خیر بکنی الهی مامان قربون این ژست گرفتنت بشه ببین چقدر ناز خوابیدی تو خوابم دست از ژست گرفتن برنداشتی بابا تورو گذاشت رو اوپن آشپرخونه تا وقتی بزرگ شدی ببینی بسته بندی شدی آماده خزوج از خونه ای ...
نویسنده :
manoos
16:13
تولد گل دخترم
تو 6 بهمن 1391 ساعت 9/30 دقیقه صبح جمعه بدنیا اومدی. با تموم استرسی که داشتم ولی عاقبت روزای سخت ولی شیرین بارداری تموم شدو تو فرشته کوچولو قدم رو چشم ما گذاشتی و دنیا اومدی. اونروز مامانی و بابا حسین از اومدنت خیلی خوشحال شدن وخدارو بخاطر اومدنت شکر کردن. عکس روزی که تازه چشماتو روی دنیا باز کردی رو میزارم و از این بعد تمام عکسای قشنگو خاطره آمیزتو میزارم تا وقتی بزرگ شدی ببینی و کلی ذوق کنی ...
نویسنده :
manoos
16:38